حیات دانشجویی در سایه مهاجرت
حیات دانشجویی در سایه مهاجرت
بازتعریف انواع مهاجرتها در میان دانشجویان ایرانی
یکی از مهمترین مباحث و دغدغههایی که قشر دانشجو در ایران با آن مواجه است، بحث امکان مهاجرت و تحصیل در خارج از کشور است. این روند که از دههها پیش در میان دانشجویان ایرانی آغاز و تب آن نیز به سرعت در میان این قشر و به خصوص نخبگان دانشگاهی فراگیر شد، اکنون تبدیل به یک بحران در نظام آموزش عالی کشور شده است. سالهاست که بسیاری از دانشجویان نخبه که تحصیل خود را در دانشگاههای برتر کشور آغاز کردند، بنا به دلایل گوناگون تصمیم میگیرند تا جلای وطن کرده و به معنایی، امکانات بهتر و رفاه بیشتر را به زندگی در کنار خانواده و در وطن خود ترجیح دهند.
آمارهای موجود در ارتباط با نرخ مهاجرت در میان جوانان تحصیلکرده ایرانی بسیار نگرانکننده است. «آذرماه سال 96 دکتر رشید حیدری مقدم، قائم مقام دانشگاه علوم پزشکی همدان در هجدهمین جشنواره پژوهش و فنآوری این دانشگاه و در جمع اساتید و پژوهشگران، پدیده فرار مغزها از کشور را فاجعهبار دانست و گفت: خروج 180 هزار نفر از دانشآموختگان کشور در سال 1394 و مهاجرت به دیگر کشورها از جمله کانادا برابر است با مجموع درآمد نفت که فاجعهای برای کشور است». (خبرگزاری تسنیم)[i]
به طور کلی برای مهاجرت و تحصیل در خارج از مرزها میتوان دلایلی چند را برشمرد؛ اما مهمترین این دلایل احتمالاً فقدان امکانات رفاهی حداقلی، نبود تجهیزات و سرمایه کافی به منظور انجام فعالیتهای علمی، نبود شغل و بالابودن آمار بیکاری، شدتیافتن تورم و... است. به بیان دیگر میتوان گفت عدم تکریم دانشجو به اندازهای که شایسته است، باعث میشود تا او به فکر مهاجرت و حرکت به سمت وضعیتی ایدهآل در ذهن خود بیفتد. بدتر آن که درصد بالایی از افرادی که حاضر میشوند برای ادامه تحصیل از کشور بروند، به دلیل شرایط مناسب رفاهی و شغلی در کشورهای مقصد، عمدتاً تمایلی به بازگشت به ایران ندارند.
با توجه به نکتهای که در بالا به آن اشاره شد، باید گفت از جمله مسائلی که در خصوص مسئله مهاجرت اتفاق میافتد، نوع مهاجرتی است که این تحصیلکردگان آن را تجربه میکنند. به طور کلی میتوان گفت ما با 3 نوع مهاجرت روبرو هستیم. اما پیش از این که به شرح این 3 نوع مهاجرت بپردازیم، باید از دو مفهوم نزدیک به هم اما در واقع متفاوت «خانه» و «منزل» سخن به میان آوریم. اغلب در زبان عامه میان این دو واژه تفاوتی در نظر گرفته نمیشود اما در واقع میان این دو، تفاوتی ظریف نهفته است. «خانه» صرفاً به معنای محلی است که فرد در آن زندگی میکند؛ فارغ از این که او برآمده از کجا بوده و به کجا تعلق دارد. اما «منزل» مفهومی عامتر است که میتواند خانه را نیز در ذیل خود بگنجاند. منزل در واقع آن محلی است که فرد خود را متعلق به آن پنداشته و ریشههای خود را در آن بازمیجوید. بر این اساس میتوان با در نظر گرفتن دو مفهوم فوق، به تعریف انواع مهاجرت با تأکید بر زندگی دانشجویان پرداخت:
نوع اول مهاجرت فیزیکی است که در آن فرد به ناگزیر «خانه» خود را رها کرده و در کشوری دیگر شروع به زندگی میکند. چنین فردی اگرچه به صورت فیزیکی از محل اصلی زندگی خود فاصله گرفته، اما همچنان ریشه در خاک سرزمین مادری خود دارد و به فرهنگ، رسوم و سبک زندگی جایی که از آن برآمده پایبند است. چنین فردی حتی زمانی که در سرزمینی دیگر مشغول فعالیت و زندگی است، بارها در گفتار و رفتار خود بر –به طور مثال- ایرانیبودن خود تأکید کرده و به هیچ وجه تلاشی در جهت مخفیکردن هویت واقعی خود ندارد. طبیعتاً این دست افراد در صورتی که دچار تحولات روحی در طول زمان نشوند، احتمال بیشتری دارد که در آینده علیرغم شرایط بهتر در خانه دوم، به دلیل تعلقی که به منزلگاه خود دارند، به وطن اصلیشان بازگردند.
نوع دوم مهاجرت اندیشهای است که طی آن، تغییری در محل زندگی فیزیکی فرد اتفاق نمیافتد، اما او به لحاظ اندیشهای به تدریج دچار وابستگی و تعلق به فرهنگ و سبک زندگی دیگری شده و در واقع ترک منزل کرده است. مهاجرت اندیشهای عمدتاً در میان آن دسته از دانشجویان به وقوع میپیوندد که امکان واقعی مهاجرت را به هردلیلی ندارند، اما به لحاظ فکری و اندیشهای تا حد زیادی از نظام فکری و سنتی محل زندگی خود فاصله گرفته و به سمت سبک زندگی و فکری غربی تمایل پیدا کردهاند. این مسئله هرچند میتواند برای همه افراد در پستها و مناصب گوناگون اتفاق بیفتد، اما احتمال آن که قشر دانشجو را درگیر خود سازد بسیار بیشتر است. دانشجویان عمدتاً به دلیل سواد مناسب علمی و رسانهای که از آن برخوردارند، از امکان دسترسی بیشتری به فرهنگ غربی بهرهمند هستند و به همین دلیل بیش از اقشار دیگر به این نوع متفاوت از سبک زندگی جذب میشوند. به عنوان نمونه تماشای فیلمها و سریالهای روز امریکایی از جمله تفریحات روزمره و معمولی در میان دانشجویان و به خصوص آن دسته از افرادی است که در خوابگاهها زندگی میکنند. بدیهی است که تماس مکرر و روزمره با فرهنگی متفاوت که جذابیتهای خاص خود را نیز داراست، میتواند در طولانیمدت فرد را به لحاظ اندیشهای، از جامعه خود منفک کرده و در واقع منزلگاهی متفاوت برای او دست و پا کند.
نوع سوم مهاجرت فیزیکی و اندیشهای است که در واقع هر دو نوع بالا از مهاجرت را در خود جمع کرده است. در مهاجرت فیزیکی و اندیشهای، همان طور که از نام آن پیداست، فرد در عین مهاجرت فیزیکی و ترک خانه خود، همزمان به ترک منزل نیز مبادرت ورزیده و حتی به تدریج خود را متعلق به سرزمین مقصد میداند. در این نوع از مهاجرت افراد به احتمال زیاد پس از پایان تحصیلات خود نیز به دلیل خو گرفتن با فرهنگ و سبک زندگی سرزمینی که به آن مهاجرت کردهاند، تصمیم میگیرند از طریق دریافت پناهندگی و اقامت، سکونت خود را دائمی کنند.
لازم است ذکر شود که دستهبندی که در بالا تشریح شد، نه تنها در میان گروه دانشجویان، بلکه در میان تمام اقشار جامعه که با فرهنگ و سبک زندگی غربی نوعی از مواجهه را دارند، به وقوع میپیوندد.
[i] خبرگزاری تسنیم: 10 بهمن 1396: https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/11/10/1642999/%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84-%D9%85%D9%87%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-%DA%86%DB%8C%D8%B3%D8%AA